شهید محمدجواد حسن زاده

شهید محمدجواد حسن زاده

شرح حال شهید محمدجواد حسن زاده وشهیدانی که براثربمب شیمیایی درسالهای دفاع مقدس به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
شهید محمدجواد حسن زاده

شهید محمدجواد حسن زاده

شرح حال شهید محمدجواد حسن زاده وشهیدانی که براثربمب شیمیایی درسالهای دفاع مقدس به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.

نگاهی کوتاه به زندگینامه شهید محمد جواد حسن زاده

                                                                یا حی ویا قیوم 

جانباز بسیجی شهید محمد جواد حسن زاده در تاریخ 2بهمن 1348 در خانواده ای مذهبی و در شهر تهران دیده به جهان گشود. در زمان کودکی تحت تعلیم پدر خود عشق به اهلبیت و مسائل دینی را آموخت پدرش مرحوم محمدتقی حسن زاده افتخار مکبری اذان را داشت و در مسجد محله اذان سر میداد واین شعار اسلام (اذان) را به فرزندانش آموخت.

محمدجواد از 6 سالگی با صدای رسایش به اذان گویی و مکبری نماز می پرداخت . محمدجواد تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان طلیعه دانش(شهید اسماعیل حسینیان) و تحصیلات دوران راهنمایی خود را در مدرسه ندای دانش در حالیکه کودکی باهوش و با استعداد بود با معدل 20 پشت سر گذاشت . 

تحصیلات هنرستان را در رشته الکترونیک در هنرستان آزادی فلسطین و مالک اشتر طی نمود و سپس بنا به علاقه وافری که به فرهنگ و ادب داشت در رشته ادبیات  نیز دیپلم گرفت پس از انقلاب به محض تشکیل بسیج به فرمان حضرت امام (ره) وارد بسیج شد.  

  محمد جواد در سن 17 سالگی و در سال 1365جهت نبرد با خصم راهی جبهه های نور گردید و در همان سال با ترکش از ناحیه سر مجروح گردید که اثر این مجروحیت را تا اخر عمر به یادگار داشت .

 محمد جواد در سال 1373 همزمان با ولادت حضرت رسول(ص) و امام جعفرصادق(ع) ازدواج نمود و خطبه عقد ایشان را مقام معظم و معزز رهبری جاری فرمودندکه ثمره این ازدواج در آذر سال1374 فرزتد پسری بنام علی میباشد .

بیماریهای جزئی او که ناشی از عوارض شیمیایی بود در اردیبهشت ماه 1378 شدت گرفت و در اواسط همان ماه در بیمارستان بستری گردید در طول این مدت هرگاه درد بر او چیره می گشت دوای درد خود را ذکر اهلبیت و لعن و نفرین بر قاتلین حضرت زهرا (س) میدانست و تابلوی لعن الله قاتلی یا فاطمه را نصب العین خود قرار داده بود و زیارت عاشورا را میخواند و جمله ثم العن الثانی را با سوزی خاص 100 مرتبه تکرار میکرد و میگفت شفا گرفتم. در اوج کمر درد برای بی بی دو عالم اشک میریخت که از درد پهلو چه ها کشیده....... 

و بالاخره با دنیایی افتخار در صبح شنبه 12 تیر 1378 پس از ادای نماز صبح با آرامشی خاص و لبخندی زیبا گفت:دیگر میخواهم بخوابم و دقایقی بعد روح مواج وخستگی ناپذیر مزد سالها جهاد فی سبیل الله را گرفت و در حالیکه از ساعتها قبل با اشاره به تئاتر زخم مدینه به دونفر که در دور دست ایستاده بودند اشاره میکرد و خوشحال بود روحش در اعلی العلیین مآواگرفت و جسم پاکش پس از تشییعی با شکوه در ظهر 13 تیر ماه همزمان با اذان ظهر در بهشت زهرا (س) قطعه 50شهدا ردیف 80 شماره 6 آرام گرفت .

و براستی اگر چیزی جز شهادت نصیب آقا جواد می شد ................. 



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.